سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش تازیانه هایی بر سر یارانم بود تا در حلال و حرام تفقّه می کردند . [امام صادق علیه السلام]
کل بازدیدها:----80189---
بازدید امروز: ----1-----
بازدید دیروز: ----6-----
تو آخر منو می کُشیا

 

نویسنده: فاطمه ماندگار
شنبه 88/3/9 ساعت 9:33 صبح


بسم الله الرحمن الر حیم

 

 

                                                  خلوت تنهایی                         

                                                                                                                                                                                                                                                                                  

 تو این خلوت  تنهایی وبی کسی حرفای زیاد می شی زده .

 خیلی ها از تنهایی شون گله کردن یا گفتن که وبه  پوچی وبی هدفی رسیدن می خواهم به تموم بربچه ها بگم که همیشه   

 هم بد نیست تنهایی دربعضی مواقع خیلی هم خوبه گاهی اوقات باید اینقدر طعم تلخ تنهایی رابچشیم .

 تا ظرفیت باهم بودن رو پیداکنیم می تونیم تو این تنهایی ها به پاسخ سوالا مون برسیم اصلاً باید اینقدر دراین تنهایی

 به دور ازهمه چیز وهمه کسی تو خود مون رها بشم .

 وجستجو کنیم و خود مون روبشناسیم تاراه مون رو پیدا کنیم شاید سخت باشه ولی لازم که هدفمون روبشناسیم

وهر وقت هم که اومدیم تو به راه وهدفمون رو از دور دیدیم ، باید بلند بشیم وراه راتاآخر ادامه بدیم باید روی عقایدی که

تو تنهایی بهشون رسیدیم به بیستیم وهیچ وقت هم این روزهای بی هدفی وناامیدرو فراموش نکنیم اگه زندگی برامون معنی نداره یا امروز با دیروز فرقی نکرده می تونیم شنبه ها صبح که ازخواب بیدار می شیم فکر کنیم که جمعه عصر می میرم وفقط هفت روز دیگه زنده ایم اون وقت عصر جمعه که ازراه می رسه اگه به این هفته ای که با این حس گذشته نگاهی بندازیم می بینیم که تو تموم طول این هفت روز حاضر نبودیم حتی یک لحظه رو از دست بدیم وامیدواربودیم .

که یک روز یک ساعت یک دقیقه دیگه زندهایم .

 اینجوری زندگی روباتموم وجودحس می کنیم یادمون باشه که زندگی هرگزبه عقب بر

نمی گرد.

پس بیاید از لحظه لحظه های زندگی یمان استفاده کنیم که شایده  توشه برای آخرت مان جمع کنیم .

تاتوشه باشی برای آن دنیایمان پس بیاید از زنده بودنمون استفاده کنیم .

پس بیاید تودلمون هیچ کینه وگناهی نباش وبااحساس آرامش ازدنیا بریم .

حتی اگر غمگین و تنهاییم چه وقت احساس تنهایی نکنید چون همیشه خدا با ماست .

خدایا هیچ وقت ما را تنها نمی زاری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

                   

*** تا شقایق هست زندگی باید کرد.** 

                      


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
شنبه 88/2/19 ساعت 9:33 صبح

بانوی دو عالم به نماز ارزش بسیار قائل بودند و بسیار دوست می داشتند نماز را همچون پدر بزرگوارشان.

 

خوشا به حال کسی که به عبادت عشق ورزد وآن را همچون محبوبی دربرگیرنده.

 

عبادت وسیله دریافت امدادها والطاف الهی است .

 

آن قدر عبادت کن تابه درجه یقین برسی .

 

هر کسی چهل شبانه روز تمام کارهایش رنگ عبادت خلوص داشته باشد.

 

 خداوند چشمه های حکمت رااز قلبش بر زبانش جاری می سازد.

 

همانا نماز سنگین است مگر برای خاشعان برای خود سازی ودوری از فحشاء

 

ومکر نماز بهترین عامل است .

 

نماز وعبادتم ومرگ وحیاتم همه وهمه برای پروردگار جهاتیان است .

 

اولین فرمان بدنبال آفرینش انسان فرمان سجده بودکه به فرشتگان فرمود : برای آدم سجده کنید :

 

اولین نقطه زمین که از زیر آب بیرون آمد وخشکی شد مکان عبادت بود .

 

(  مکه وکعبه )

 

اولین کار رسول خدا پس از هجرت به مدینه ساختن مسجد بود.

 

نمازهم امر به معروف است هم نهی از منکر ......

 

از سوی دیگر نماز انسان راازفسادوفحشابازمیدارد:

 

نماز خروج از خود وپر واز بسوی خدا ست قرآن  می فرماید : نماز در میان عبادت مثل انسان کامل درمیان انسانها ست .

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
پنج شنبه 88/2/17 ساعت 6:55 عصر

یا علی رفتم بقیع اما چه سود
هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست
آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست
هر چه یاشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام

از فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس که در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید


بیایید در ایام عزای ایشان، سیاهپوش و همراه حضرت بقیه الله عزادار باشیم.

بر عالمیان رحمت رحمان زهراست
در هر دو جهان سرور نسوان زهراست
نوری که دهد شاخه ی طوبی از اوست
کوثر که خدا گفته به قرآن زهراست


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
سه شنبه 87/12/13 ساعت 9:51 صبح

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
سه شنبه 87/8/14 ساعت 9:44 صبح

 نمی دانم چه باید گفت نمی دانم کدامین دست بی انصاف کدامین باد جان فرسا 

 تورا تا دوردست چشم های من به یغما برد نمی دانم .

 نمی دانم چه رویایی زشت وسرد که من رابه یاد آن انداخت است.

 وسرمای وحشتناک مرا به فصل سرد زمستان انداخت ومرا با خودازاینجا برد

به شهرسرد برد به آنجایی که می باریدغروبی ازکوچه های نازنیش تکرگ از    آسمان دشت خزان ازجنگل

زرد زمینش به آنجایی که نومیدی امیدی بود.

 برای مردگم گشته میان هاله ای از غم چه تعبیری است خوابم را که با تو تا غروب غم که با توتا طلوی خندهای یاس میان نوروابریشم دوباره هم صدا بودم چه تعبیری است خوابم را که دستان غریبم را به دستان نجیبت دارده بودم وبا تو در میان ساحل آزادی وآزادگی سخن از عشق می گفتم وتو افسوس می خورد از اینکه صبح نزدیک است نمی دانمی توهم آیا نمی دانی .

که پاسید هست تاریکی به روی روزهایمان تو هم آیا نمی دانی چه شد ازهم جدا گشتیم چه شد درغم رها گشتیم .

توهم آیا نمی دانی جدایی مایه ی نابودی ماست جدایی مایه ی مرگ من توست بیا تا روی دلهایمان به رنگ عشق بنویسیم رهایی از جدایی ها .

عشق می رفت یار می رفت روزگار می رفت پس دیار آخرین من وتوانتظار می رفت .

که بسوزاندم بمیراندم عشق فردا طلوعی دیگر است.

خورشید به خود نشسته را آه اگر نبینمت غروبم همیشگی ست مرگم حتمی ست کوچه کوچه شتابان شتابرد وهراسان می جویمت

می گویمت علاقه زندگی عشق فریاد می زنم داد می زنم میان کوچه های کودکی ام سرشار می شوم از خاطرات با تو بودن

بیزارمی شوم از خودم بی تو می گویمت عشق جدایی مرگ اکنون که بی تو باران خاطره می بارد تا مرا به مرگ بسپارد

اگر این مرگ بگذار دوباره به تو خواهم رسید .

به تو خواهم رسید ای باران پر نجابت به کوچه باغ غم وحسرت به چشم تو عادت کرده ام .

به تو خواهم رسید و اما او می رفت با مه و دود تا آسمان کبود این آسمان حسود دفتر دل من را گشود روزگار ورق خورد ترک خورد چینی نازک تنهایی دل من دستهایم خسته شدند چشمهایم بسته شدند تا بینهایت چشمان سیاهش نگاه فرصت رو به راه شدن نداشت آه از نهاد من بر می خاست آری این همیشه جاوید زندگی با تو زیباست واما او آرام دست بر سرم می کشید.

 می ربخت دلم بانوازشهای گرمش لحنی پرازاحساس داشت دستی پرازعاطفه برسرم می کشید .

به افسون توان گفتم نبود و خط چشمهایم خدا نا نبود تا بخواند من تو چشم به فردا دوختیم فردای که نزدیک است. 

 

            

            

 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • خدایا ..............
    اولین فرمان الهی
    شهادت بانوی دو عالم بر فرزند غائبش و تمام شیعیان آن حضرت تسلیت ب
    همه آرزویم اینست...
    نمی دانم...
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •