سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس توبه کرد ره یافت . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----80199---
بازدید امروز: ----0-----
بازدید دیروز: ----11-----
تو آخر منو می کُشیا

 

نویسنده: فاطمه ماندگار
یکشنبه 85/11/22 ساعت 9:47 صبح


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
یکشنبه 85/11/22 ساعت 9:39 صبح

پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 به رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (ره) منشأ تحولی بزرگ در همه ابعاد زندگی انسان‌ها و تحقق آن در طول تاریخ بی سابقه بوده است. بهمن ماه هر سال یادآور شور و شعور، حماسه و شکوه در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است و در 22 بهمن 57 اولین شکوفه حرکت و جنبش اسلامی ملت ایران به رهبری فقیه عظیم الشأن و معمار کبیر انقلاب امام خمینی (ره) به نام جمهوری اسلامی جوانه زد. 
انقلاب اسلامی که زمینه شکل گیری نظام اسلام ناب را در ایران فراهم نمود باالهام از حماسه عاشورای حسینی عزت، شرف و حیات واقعی را در رگ‌های پیروان اسلام راستین جاری ساخت و شاهرگ استعمارگران به ویژه آمریکای جنایتکار را در خاورمیانه قطع نمود.
این واقعه تاریخی در مقایسه با دیگر انقلاب‌های بزرگ جهان از ویژگی خاصی برخوردار است و آن نقش دین و باورهای برخواسته از مذهب در این رخداد عظیم جهانی است. لذا این انقلاب در طول 28 سال فصل تازه‌ای از حیات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را در دنیا گشود.
در آن دورانی که ایران به اصلی‌ترین پایگاه آمریکا برای کنترل حرکت‌های ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی منطقه تبدیل شده بود و نقش عقبه استراتژیک اسرائیل را بر عهده داشت، امام خمینی (ره) ندا به انقلاب برداشت و فریاد من انصاری الی الله سرداد. مردم فهیم ایران با لبیک در پی این ندای آشنا همراه با آن خروش الهی سقف ظلمانی 2500 ساله رژیم ستمشاهی آن روز را شکافتند و ضربه مهلکی را به اردوگاه نظام سلطه جهانی وارد نمودند و در جهان نیز نظام سلطه را به چالش کشیدند.
دشمن هیچ تردیدی نداشت که نظام اسلامی هر چه باشد در تقابل با روند نظام سلطه جهانی است لذا از بدو پیروی انقلاب تا کنون زنجیره‌ای از توطئه‌های رنگارنگ علیه نظام و انقلاب را طراحی نمود، اما غافل از اینکه انقلاب کهن اسلامی با محوریت ولایت فقیه در طول 28 ساله گذشته حلقه این زنجیره‌ها را در هم شکسته و قدرت‌های تهدید کننده را با چالش‌های اساسی مواجه کرده است.
امروز ایران اسلامی در نقطه‌ای از قدرت و صلابت در زمینه‌های مختلف بویژه هسته‌ای رسیده است که بدون ترس و واهمه هر تهدیدی را پاسخ می‌دهد و با  اقتدار کامل از منافع خود دفاع می‌کند و این در حدی است که دولت آمریکا و هم پیمانانش را دچار سر در گمی محض و پریشان گویی نموده است.
بهمن‌ماه 57 عبرتی است برای آنانی که مغرور از قدرت‌های مادی و تسلیحاتی خود سلطه خویش را ابدی و شکست ناپذیر در افغانستان، عراق، فلسطین و لبنان و ... می‌انگارند و از سویی هشداری است به سران کشورها اسلامی و علمای دین و روشنفکران و اندیشمندان جهان اسلام که می‌توانند با اتکاه به خداوند و پشتوانه ملت‌ها با هوشیاری تلاش همه جانبه‌ای را به کار گیرند تا ضمن رهایی از سلطه بیگانگان توطئه‌های دشمن را در زمینه ایجاد اختلاف و تفرقه بین امت اسلامی خنثی و افشا نمایند. حوزه علمیه خراسان در پاسخ به ندای رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله) از امت شهید پرور ایران اسلامی بویژه اساتید معظم، فضلا و طلاب محترم، اساتید و جامعه دانشگاهی همراه با سایر اقشار امت اسلامی دعوت می‌نماید تا همچون گذشته برای آفرینش حماسه‌ای دیگر در طومار زرین تاریخ انقلاب اسلامی ایران با حضور گسترده و میلیونی خود در راهپیمایی بزرگ 22 بهمن وفاداری خویش را به آرمان‌های والای رهبر کبیر انقلاب ابراز نمایند.


نا نیز منتظر شما عزیزان هستیم .دارم میرم الان دیگه دیر میشه.

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
دوشنبه 85/11/9 ساعت 10:30 عصر

سخن امام حسین (ع) در امر به معروف و نهی از منکر: (این کلام از امیرالمومنان(ع) هم روایت شده است) ?ای مردم از آنچه خدا به آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، مانند بدگویی او از دانشمندان یهود آنجا که می?فرماید: چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان بازنمی?دارند؟. و فرماید ?از میان بنی?اسرائیل آنان که کفر ورزیدند لعن شدند? تا فرماید: چه بد بود آنچه می?کردند.

و بدین سان خداوند آنان را نکوهش کرد، چون آنان از ستمگران میان خود کارهای زشت و فساد می?دیدند و نهیشان نمی?کردند به طمع آنچه از آنها به ایشان ی?رسید و از بیم آنچه از آن می?ترسیدند، با اینکه خدا می?فرماید:? از مردم نترسید و از من بترسید?. و فرماید: مردان و زنان باایمان دوستان یکدیگرند، به کارهای پسندیده وامی?دارند و از کارهای ناپسند باز می?دارند.

خدا از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان تکلیف واجبی از خود، آغاز کرده است، زیرا می?دانسته که اگر این فریضه ادا شود و برپا گردد همه فرایض- از آسان و دشوار- برپا شوند، چه امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است همراه رد مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیت?المال و غنایم، و گرفتن زکات از جای خود و صرف آن در مورد بسزای خود.

سپس شما ای گروه نیرومند! دسته ای هستید که به دانش و نیکی و خیرخواهی معروفید و به وسیله خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از شما حساب می?برد و ناتوان شما را گرامی می?دارد و آنان که هم?درجه شمایند و بر آنها حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش می?دارند، شما واسطه حوایجی هستید که از خواستارانشان دریغ می?دارند و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمی?دارید. آیا همه اینها از آن رو نیست که به شما امیدوارند که بحق خدا قیام کنید؟! اگرچه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاهی کرده?اید از اینرو حق امامن را سبک شمرده، حقوق     عیفان را تباه ساخته?اید و به پندار خود حق خود را گرفته?اید. شما در این راه نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا که آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با عشیره?ای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذاب او را آرزو دارید؟!

ای آرزومندان به درگاه خدا! من می?ترسم کیفری از کیفرهای او بر شما فرود آید، زیرا شما از کرامت خدا به منزلتی دست یافته?اید که بدان بر دیگری برتری دارید و کسی را که به وسیله خدا (برشما) شناسانده می?شود گرامی نمی?دارید با اینکه خود به خاطر خدا ر میان مردم احترام دارید، شما می?بنید که پیمانهای خدا شکسته شده و نگران نمی?شوید با اینکه برای یک نقض پیمان پدران خود به هراس می?افتید. می?بینید که پیمان رسول خدا(ص) خوار و ناچیز شده و کورها و لالها و از کارافتاده?ها در شهرها رها شده?اند و رحم نمی?کنید، و در خور مسئولیت خود کار نمی?کنید و به کسانی که در آن راه تلاش می?کنند وقعی نمی?نهید و خود به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسوده?اید. همه اینها همان جلوگیری و بازداشتن دسته?جمعی است که خداوند را بدان فرمان داده و شما از آن غافلید. مصیبت بر شما از همه مردم بزرگتر است، زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید، کاش (در حفظ آن) تلاش می?کردید.

این برای آن است که مجرای کارها و گذرگاه احکام (یعنی پست?های کلیدی) به دست عالمان به خداست که بر حلال و حرام خدا امین?اند و از شما این منزلت را ربودند و آن از شما ربوده نشد مگر به واسطه تفرق شما از حق و اختلاف شما در سنت پیامبر (ص) با اینکه دلیل روشن بر آن داشتید. و اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینه?ها (و تعهدها) را تحمل می?کردید، زمام امور خدا بر شما درمی?آمد و از جانب شما به جریان می?افتاد و به شما برمی?گشت، ولی شما ظالمان را در جای خود نشاندید و امور خدا را به آنان سپردید تا به شبهه کار کنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند فرار شما از مرگ و خوش بودن شما به زندگی دنیا که از شما جدا خواهد شد (آنان را بر این منزلت چیره کرده) بدین سان ضعیفان را به دست آنان سپردید که برخی را برده و مقهور خود ساخته و برخی را ناتوان و مغلوب زندگی روزمره کردند، در امور مملکت به رای خو تصرف می?کنند و با هوسرانی خویش ننگ و خواری پدید می?آورند به سبب پیروی از اشرار و گستاخی بر خدای جبار!

در هر شهری خطبی سخنور بر منبر دارند که به سود آنان سخن می?گوید، سرتاسر کشور اسلامی بی?پناه مانده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم بردگان آنهایند که هیچ دست برخورننده?ای را از خود نرانند.

آنها که برخی  زورگو و معاندند و برخی بر ناتوانان سلطه?گر و تندخویند، فرمانروایانی که نه خدا شناسند و نه معاد.

شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که دیار اسلامی در اختیار فریبکاری نابکار و مالیات?بگیری ستمگر و فرمانروای بی?رحم بر مومنان است، پس خدا در آنچه ما کشمکش داریم حاکم است و در آنچه اختلاف داریم داوری می?کند.

خدایا! تو می?دانی که آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بی?ارزش دنیا نبود، بلکه از آن روست که نشانه?های آیین تو را بنمایانیم و سروسامان بخشی را در سرزمینهایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند. و شما (ای مردم!) اگر ما را (در این راه مقدس) یاری نرسانید و در خدمت ما نباشید، ستمگران (بیش از پیش) بر شما نیرو گیرند و در خاموش کردن نور پیامبر شما بکوشند. خدا ما را بس است و بر او توکل داریم و به سوی او باز گردیم و سرانجام به سوی اوست.?

ارید که شرافتمند از شما حساب می?برد و ناتوان شما را گرامی می?دارد و آنان که هم?درجه شمایند و بر آنها حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش می?دارند، شما واسطه حوایجی هستید که از خواستارانشان دریغ می?دارند و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمی?دارید. آیا همه اینها از آن رو نیست که به شما امیدوارند که بحق خدا قیام کنید؟! اگرچه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاهی کرده?اید از اینرو حق امامن را سبک شمرده، حقوق     عیفان را تباه ساخته?اید و به پندار خود حق خود را گرفته?اید. شما در این راه نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا که آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با عشیره?ای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذاب او را آرزو دارید؟!

ای آرزومندان به درگاه خدا! من می?ترسم کیفری از کیفرهای او بر شما فرود آید، زیرا شما از کرامت خدا به منزلتی دست یافته?اید که بدان بر دیگری برتری دارید و کسی را که به وسیله خدا (برشما) شناسانده می?شود گرامی نمی?دارید با اینکه خود به خاطر خدا ر میان مردم احترام دارید، شما می?بنید که پیمانهای خدا شکسته شده و نگران نمی?شوید با اینکه برای یک نقض پیمان پدران خود به هراس می?افتید. می?بینید که پیمان رسول خدا(ص) خوار و ناچیز شده و کورها و لالها و از کارافتاده?ها در شهرها رها شده?اند و رحم نمی?کنید، و در خور مسئولیت خود کار نمی?کنید و به کسانی که در آن راه تلاش می?کنند وقعی نمی?نهید و خود به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسوده?اید. همه اینها همان جلوگیری و بازداشتن دسته?جمعی است که خداوند را بدان فرمان داده و شما از آن غافلید. مصیبت بر شما از همه مردم بزرگتر است، زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید، کاش (در حفظ آن) تلاش می?کردید.

این برای آن است که مجرای کارها و گذرگاه احکام (یعنی پست?های کلیدی) به دست عالمان به خداست که بر حلال و حرام خدا امین?اند و از شما این منزلت را ربودند و آن از شما ربوده نشد مگر به واسطه تفرق شما از حق و اختلاف شما در سنت پیامبر (ص) با اینکه دلیل روشن بر آن داشتید. و اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینه?ها (و تعهدها) را تحمل می?کردید، زمام امور خدا بر شما درمی?آمد و از جانب شما به جریان می?افتاد و به شما برمی?گشت، ولی شما ظالمان را در جای خود نشاندید و امور خدا را به آنان سپردید تا به شبهه کار کنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند فرار شما از مرگ و خوش بودن شما به زندگی دنیا که از شما جدا خواهد شد (آنان را بر این منزلت چیره کرده) بدین سان ضعیفان را به دست آنان سپردید که برخی را برده و مقهور خود ساخته و برخی را ناتوان و مغلوب زندگی روزمره کردند، در امور مملکت به رای خو تصرف می?کنند و با هوسرانی خویش ننگ و خواری پدید می?آورند به سبب پیروی از اشرار و گستاخی بر خدای جبار!

در هر شهری خطبی سخنور بر منبر دارند که به سود آنان سخن می?گوید، سرتاسر کشور اسلامی بی?پناه مانده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم بردگان آنهایند که هیچ دست برخورننده?ای را از خود نرانند.

آنها که برخی  زورگو و معاندند و برخی بر ناتوانان سلطه?گر و تندخویند، فرمانروایانی که نه خدا شناسند و نه معاد.

شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که دیار اسلامی در اختیار فریبکاری نابکار و مالیات?بگیری ستمگر و فرمانروای بی?رحم بر مومنان است، پس خدا در آنچه ما کشمکش داریم حاکم است و در آنچه اختلاف داریم داوری می?کند.

خدایا! تو می?دانی که آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بی?ارزش دنیا نبود، بلکه از آن روست که نشانه?های آیین تو را بنمایانیم و سروسامان بخشی را در سرزمینهایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند. و شما (ای مردم!) اگر ما را (در این راه مقدس) یاری نرسانید و در خدمت ما نباشید، ستمگران (بیش از پیش) بر شما نیرو گیرند و در خاموش کردن نور پیامبر شما بکوشند. خدا ما را بس است و بر او توکل داریم و به سوی او باز گردیم و سرانجام به سوی اوست.?


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
یکشنبه 85/11/8 ساعت 5:28 صبح


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
جمعه 85/11/6 ساعت 11:22 عصر

 

 

 

 

 

 

 

 درمورد نهضت امام حسین-علیه السلام- سؤالاتی مطرح است که روشن شدن علل قیام آن حضرت بستگی به پاسخ این سوالات دارد. سوالات چنین است:

1-    آیا اگریزید برای گرفتن بیعت از امام حسین-علیه السلام- به او فشار نمی آورد بازهم او با حکومت یزید مخالفت می کرد وآیا قیامی رخ می داد؟

2-    آیا اگرمردم بی وفای کوفه امام حسین(ع) رابه عراق دعوت نمی کردند بازهم این قیام رخ می داد؟

3-    آیا این قیام و نهضت یک اقدام حساب نشده و ناآگاهانه و یک انقلاب انفجاری بود ازنوع قیامها وانفجارهای اجتماعی که امروزمادیها مطرح می کنند؟ یا یک انقلاب آگاهانه و حساب شده بود؟     

عوامل پیدایش نهضت امام حسین علیه السلام

سه زیرعامل درپیدایش این قیام ونهضت نقش داشتنند:

1-    درخواست بیعت ازامام حسین-علیه السلام- برای یزید و وارد آوردن فشاربه حضرت برای گرفتن بیعت

2-    دعوت مردم کوفه ازامام حسین-علیه السلام- به عراق

3-    عامل امر به معروف ونهی ازمنکر که امام حسین-علیه السلام- از روز نخست ازمدینه با این شعار حرکت کردند.

1- مخالفت با یزید

از نظر زمانی نخستین عامل درخواست بیعت از امام حسین-علیه السلام- ازطرف حکومت یزید ومخالف آن حضرت با این بیعت است. چنانکه مورخان می گویند پس ازمگر معاویه- لعنة الله علیه- درنیمۀ ماه رجب سال 60 هجری یزید به ولیدبن عُتبةبن ابی سفیان حاکم مدینه نوشت که ازحسین بن علی-علیه السلام- برای خلافت او بیعت بگیرد و به وی فرصت تأخیر دراین کار ندهد. با رسیدن نامۀ یزید حاکم مدینه حسین بن علی-علیه السلام- را خواست و موضوع را با او درمیان گذاشت. امام حسین-علیه السلام- که از زمان حیات معاویه با ولیعهدی یزید به شدت مخالفت کرده بود این بارنیز ازبیعت سرباز زد. زیرا بیعت با یزید ،نه تنهابه معنای صحه گذاشتن برخلافت شخص ننگینی مانند اوبود،بلکه به معنای تأیید بدعت  بزرگی همچون تاسیس رژیم سلطنتی بود که معاویه آن را پایه گذاری کرد بوده.چندروز فشاراز طرف حاکم مدینه ادامه داشت،ولی حسین بن علی ـ علیه السلام ـ دربرابرآن مقاومت می کرد. براثر تشدید فشار،حضرت در28رجب با اعضای خانواده وگروهی از بنی هاشم ،مد ینه رابه سوی مکه ترک گفت ودرسوم شعبان وارد این شهرشد.انتخاب مکه ازمیان شهرهای  مختلف ،به این دلیل بود که مکه، حرام امن بود ،علاوه برآن موسم حج درپیش بود وباتوجه به اجتماع قریب الوقوع حجاج درمکه،این شهربهترین جا برای ابلاغ پیام امام و رساندن اهداف او به اطلاع مسلمانان بود. نهضت امام حسین ـ علیه السلام ـتا اینجا ماهیت عکس العملی داشت، آن هم عکس العمل منفی دربرابر یک تقاضای نا مشروع، زیرا حکومت یزید از اوبا فشار و اصرار بیعت می خواست و امام خودداری می ورزید؛ ولی درهرحال این موضوع روشن است که امام پیش ازآنکه دعوت کوفیان پیش آید،دربرابرفشار حکومت یزید،ازخود مخالفت نشان داد و اگر دعوت آنان نیز نبود باز امام با یزید بیعت نمی کرد.

2- دعوت کوفیان ازامام حسین علیه السلام

امام حسین-علیه السلام- که درسوم شعبان وارد مکه شده بود،دراین شهراقامت گزید وبه افشای ماهّیت ضّداسلامی رژیم وقت پرداخت . گزارش مخالفت امام حسین-علیه السلام- با خلافت یزید و اقامت او در مکه به عراق رسید مردم کوفه که خاطرۀ حکومت عدل علی-علیه السلام- درحدود بیست سال پیش را درخاطر داشتند وآثارتعلیم و تربیت امیرالمؤمنان علی-علیه السلام- درآن شهر به کلی از بین نرفته بود و هنوز یتیمانی که علی-علیه السلام- بزرگ کرده و بیوه هایی که ازآنها سرپرستی کرده بودند زنده بودند دورهم گردآمدند و با ارزیابی اوضاع تصمیم گرفتند ازاطاعت یزید سرباز زده و ازحسین بن علی-علیه السلام- جهت رهبری خود دعوت کنند واز او پیروی کنند. به دنبال این مذاکرات سران شیعیان کوفه مانند:«سلیمان بن صُردخزائی» «مسیّب بن نَجَبه» «رفاعةبن شدّاد بَجَلی» «حبیب بن مظاهر» نامه هایی به حضور امام حسین-علیه السلام- نوشتند واز او دعوت کردند به عراق برود و رهبری آنان را دردست بگیرد. نخستین نامه در10رمضان سال 60هجری به دست امام رسید. ارسال نامه ها ازطرف شخصیتها وگروههای متعدد کوفی همچنان ادامه یافت به طوری که تنها دریک روز ششصد نامه به دست امام رسید و مجموع نامه هایی که بتدریج می رسید بالغ بر دوازده هزار نامه گردید. امام با توجه به این استقبال عظیم و سیل نامه ها و تقاضاها چون احساس وظیفه کرد که درخواست عراقیان را بپذیرد، عکس العمل مثبت نشان داد و پسرعموی خود «مسلم بن عقیل» را به نمایندگی خود به کوفه اعزام نمود تا اوضاع عراق را مطالعه کرده نتیجه را گزارش کند و اگر مردم کوفه عملاً به آنچه که نوشته اند وفادارند امام نیز رهسپار عراق گردد. برخورد امام حسین-علیه السلام- با دعوت کوفیان عکس العمل مثبت بود و نوعی همکاری و تعاون با عراقیان به شمار می رود. امام درمکه از نظر برخورد با بیعت یزید دیگر وظیفه ای به عهده نداشت چون درهر حال با یزید بیعت نکرده بود اما دعوت کوفیان بُعد تازه ای به قضیه داد و وظیفۀ تازه ای برای امام ایجاد کرد. گویی ارزیابی امام  حسین-علیه السلام- این بود: حال که کوفیان بااین همه اصرار و اشتیاق مرا دعوت کرده اند به عراق می روم اگر آنان به وعده های خود وفادار بودند که چه بهتر و اگر چنین نبود باز به مکه باز می گردم یا به یکی از مناطق اسلامی می روم. (اما نظر شخصی من این است که امام با آنکه می دانستند مردم کوفه کسانی نیستند که عهد خود وفادار بمانند عزم کوفه شدند تا حجت را برآنها و امثال آنها تمام کنند.) بدین ترتیب خودداری از بیعت یزید پیش از آن بود که اسمی از دعوت کوفیان به میان آید و نخستین نامۀ کوفیان نیز در حدود چهل روز پس از اقامت امام حسین-علیه السلام- در مکه به دست آن حضرت رسید بنابراین مسئله این نبود که چون امام از طرف مردم کوفه دعوت شده بود با یزید بیعت نکرد بلکه ابتداً از بیعت خودداری کرد و سپس نامه های کوفیان را دریافت نمود یعنی اگر کوفه هم نبود و اگر مردمی هم نبودند که او را دعوت کنند واگر تمام اقطار زمین را بر او تنگ می کردند بازبا یزید بیعت نمی کردند.

3- عامل امر به معروف و نهی ازمنکر

امام حسین-علیه السلام- از روز نخست از مدینه با شعارامر به معروف و نهی از منکرحرکت کردند. در واقع مسئله این نبود که چون ازامام بیعت خواسته اند و یا چون مردم کوفه از حضرت دعوت کردند پس قیام می کنند بلکه اگربیعت هم نمی گرفتند بازقیام را لازم می دانستند. منطق امام حسین-علیه السلام- منطق اعتراض وتهاجم برحکومت ضد اسلامی بود چون جهان اسلام را منکرات و فساد و آلودگی فراگرفته و حکومت وقت به صورت سرچشمۀ فساد درآمده بود به حکم مسؤلیت شرعی و وظیفۀ الهی خود، باید قیام می کردند.

هرسه عامل در قیام و نهضت امام حسین-علیه السلام- نقش داشتند وهرکدام یک نوع تکلیف و وظیفه برای امام ایجاب می کردند و موضع حضرت در برابر هر کدام فرق می کند: از نظر عامل اول امام حالت دفاعی داشتند زیرا از امام به زور بیعت می خواستند و امام خودداری می ورزیدند.  ازنظرعامل دوم حضرت موضع تعاون و همکاری داشتند زیرا به همکاری دعوتش کردند و امام نیز پاسخ مثبت داد. اما از نظر عامل سوم امام مهاجم ومتعرض بودند زیرا اگر هم دو عامل ذکر شده هم نبود بازهم برعلیه حکومت یزید قیام می کردند زیرا آن را غیراسلامی می خواندند.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
جمعه 85/11/6 ساعت 11:19 عصر

لب کوبری تشنه

ولبانی غنچه

خشکِ عطش

درآغوش

یک بغل آتش

عطشواره

واله و سرگشته

پرپر بردوش

درنگاه عمیق آن

حُسن حصین دریای نور

وشرم بر پیشانی

عرق بر عرق

از بی آبی و بی یاری

الهی

رضاً بر رضاءک

از خاک تا بَرِ افلاک

گریه خون از آسمان

شورش موج از

بحر عروج

ولی دو چشم کوچک ونیلی

رنگ در رنگ

هفت دریا برای دیدن یک

قطره آب، آب ناب

که ناگاه

به یکباره

دشنۀ نامرد

پاره پاره کرد

آن گل دُردانه، شش ماهه

الهی

رضاً بر رضاءک

یک بغل گل

سرخ سرخ

در آغوش

از عطش خاموش

خاموش

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: فاطمه ماندگار
دوشنبه 85/11/2 ساعت 5:41 صبح

السلام علـیَ الحسین

و علی علی بن الحسین

و علی اولاد الحسین

و علی اصحاب الحسین


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • خدایا ..............
    اولین فرمان الهی
    شهادت بانوی دو عالم بر فرزند غائبش و تمام شیعیان آن حضرت تسلیت ب
    همه آرزویم اینست...
    نمی دانم...
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •