سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس چیزی را دوست بدارد، از آنْ بسیاریاد می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----80568---
بازدید امروز: ----13-----
بازدید دیروز: ----25-----
تو آخر منو می کُشیا

 

نویسنده: فاطمه ماندگار
جمعه 85/11/6 ساعت 11:22 عصر

 

 

 

 

 

 

 

 درمورد نهضت امام حسین-علیه السلام- سؤالاتی مطرح است که روشن شدن علل قیام آن حضرت بستگی به پاسخ این سوالات دارد. سوالات چنین است:

1-    آیا اگریزید برای گرفتن بیعت از امام حسین-علیه السلام- به او فشار نمی آورد بازهم او با حکومت یزید مخالفت می کرد وآیا قیامی رخ می داد؟

2-    آیا اگرمردم بی وفای کوفه امام حسین(ع) رابه عراق دعوت نمی کردند بازهم این قیام رخ می داد؟

3-    آیا این قیام و نهضت یک اقدام حساب نشده و ناآگاهانه و یک انقلاب انفجاری بود ازنوع قیامها وانفجارهای اجتماعی که امروزمادیها مطرح می کنند؟ یا یک انقلاب آگاهانه و حساب شده بود؟     

عوامل پیدایش نهضت امام حسین علیه السلام

سه زیرعامل درپیدایش این قیام ونهضت نقش داشتنند:

1-    درخواست بیعت ازامام حسین-علیه السلام- برای یزید و وارد آوردن فشاربه حضرت برای گرفتن بیعت

2-    دعوت مردم کوفه ازامام حسین-علیه السلام- به عراق

3-    عامل امر به معروف ونهی ازمنکر که امام حسین-علیه السلام- از روز نخست ازمدینه با این شعار حرکت کردند.

1- مخالفت با یزید

از نظر زمانی نخستین عامل درخواست بیعت از امام حسین-علیه السلام- ازطرف حکومت یزید ومخالف آن حضرت با این بیعت است. چنانکه مورخان می گویند پس ازمگر معاویه- لعنة الله علیه- درنیمۀ ماه رجب سال 60 هجری یزید به ولیدبن عُتبةبن ابی سفیان حاکم مدینه نوشت که ازحسین بن علی-علیه السلام- برای خلافت او بیعت بگیرد و به وی فرصت تأخیر دراین کار ندهد. با رسیدن نامۀ یزید حاکم مدینه حسین بن علی-علیه السلام- را خواست و موضوع را با او درمیان گذاشت. امام حسین-علیه السلام- که از زمان حیات معاویه با ولیعهدی یزید به شدت مخالفت کرده بود این بارنیز ازبیعت سرباز زد. زیرا بیعت با یزید ،نه تنهابه معنای صحه گذاشتن برخلافت شخص ننگینی مانند اوبود،بلکه به معنای تأیید بدعت  بزرگی همچون تاسیس رژیم سلطنتی بود که معاویه آن را پایه گذاری کرد بوده.چندروز فشاراز طرف حاکم مدینه ادامه داشت،ولی حسین بن علی ـ علیه السلام ـ دربرابرآن مقاومت می کرد. براثر تشدید فشار،حضرت در28رجب با اعضای خانواده وگروهی از بنی هاشم ،مد ینه رابه سوی مکه ترک گفت ودرسوم شعبان وارد این شهرشد.انتخاب مکه ازمیان شهرهای  مختلف ،به این دلیل بود که مکه، حرام امن بود ،علاوه برآن موسم حج درپیش بود وباتوجه به اجتماع قریب الوقوع حجاج درمکه،این شهربهترین جا برای ابلاغ پیام امام و رساندن اهداف او به اطلاع مسلمانان بود. نهضت امام حسین ـ علیه السلام ـتا اینجا ماهیت عکس العملی داشت، آن هم عکس العمل منفی دربرابر یک تقاضای نا مشروع، زیرا حکومت یزید از اوبا فشار و اصرار بیعت می خواست و امام خودداری می ورزید؛ ولی درهرحال این موضوع روشن است که امام پیش ازآنکه دعوت کوفیان پیش آید،دربرابرفشار حکومت یزید،ازخود مخالفت نشان داد و اگر دعوت آنان نیز نبود باز امام با یزید بیعت نمی کرد.

2- دعوت کوفیان ازامام حسین علیه السلام

امام حسین-علیه السلام- که درسوم شعبان وارد مکه شده بود،دراین شهراقامت گزید وبه افشای ماهّیت ضّداسلامی رژیم وقت پرداخت . گزارش مخالفت امام حسین-علیه السلام- با خلافت یزید و اقامت او در مکه به عراق رسید مردم کوفه که خاطرۀ حکومت عدل علی-علیه السلام- درحدود بیست سال پیش را درخاطر داشتند وآثارتعلیم و تربیت امیرالمؤمنان علی-علیه السلام- درآن شهر به کلی از بین نرفته بود و هنوز یتیمانی که علی-علیه السلام- بزرگ کرده و بیوه هایی که ازآنها سرپرستی کرده بودند زنده بودند دورهم گردآمدند و با ارزیابی اوضاع تصمیم گرفتند ازاطاعت یزید سرباز زده و ازحسین بن علی-علیه السلام- جهت رهبری خود دعوت کنند واز او پیروی کنند. به دنبال این مذاکرات سران شیعیان کوفه مانند:«سلیمان بن صُردخزائی» «مسیّب بن نَجَبه» «رفاعةبن شدّاد بَجَلی» «حبیب بن مظاهر» نامه هایی به حضور امام حسین-علیه السلام- نوشتند واز او دعوت کردند به عراق برود و رهبری آنان را دردست بگیرد. نخستین نامه در10رمضان سال 60هجری به دست امام رسید. ارسال نامه ها ازطرف شخصیتها وگروههای متعدد کوفی همچنان ادامه یافت به طوری که تنها دریک روز ششصد نامه به دست امام رسید و مجموع نامه هایی که بتدریج می رسید بالغ بر دوازده هزار نامه گردید. امام با توجه به این استقبال عظیم و سیل نامه ها و تقاضاها چون احساس وظیفه کرد که درخواست عراقیان را بپذیرد، عکس العمل مثبت نشان داد و پسرعموی خود «مسلم بن عقیل» را به نمایندگی خود به کوفه اعزام نمود تا اوضاع عراق را مطالعه کرده نتیجه را گزارش کند و اگر مردم کوفه عملاً به آنچه که نوشته اند وفادارند امام نیز رهسپار عراق گردد. برخورد امام حسین-علیه السلام- با دعوت کوفیان عکس العمل مثبت بود و نوعی همکاری و تعاون با عراقیان به شمار می رود. امام درمکه از نظر برخورد با بیعت یزید دیگر وظیفه ای به عهده نداشت چون درهر حال با یزید بیعت نکرده بود اما دعوت کوفیان بُعد تازه ای به قضیه داد و وظیفۀ تازه ای برای امام ایجاد کرد. گویی ارزیابی امام  حسین-علیه السلام- این بود: حال که کوفیان بااین همه اصرار و اشتیاق مرا دعوت کرده اند به عراق می روم اگر آنان به وعده های خود وفادار بودند که چه بهتر و اگر چنین نبود باز به مکه باز می گردم یا به یکی از مناطق اسلامی می روم. (اما نظر شخصی من این است که امام با آنکه می دانستند مردم کوفه کسانی نیستند که عهد خود وفادار بمانند عزم کوفه شدند تا حجت را برآنها و امثال آنها تمام کنند.) بدین ترتیب خودداری از بیعت یزید پیش از آن بود که اسمی از دعوت کوفیان به میان آید و نخستین نامۀ کوفیان نیز در حدود چهل روز پس از اقامت امام حسین-علیه السلام- در مکه به دست آن حضرت رسید بنابراین مسئله این نبود که چون امام از طرف مردم کوفه دعوت شده بود با یزید بیعت نکرد بلکه ابتداً از بیعت خودداری کرد و سپس نامه های کوفیان را دریافت نمود یعنی اگر کوفه هم نبود و اگر مردمی هم نبودند که او را دعوت کنند واگر تمام اقطار زمین را بر او تنگ می کردند بازبا یزید بیعت نمی کردند.

3- عامل امر به معروف و نهی ازمنکر

امام حسین-علیه السلام- از روز نخست از مدینه با شعارامر به معروف و نهی از منکرحرکت کردند. در واقع مسئله این نبود که چون ازامام بیعت خواسته اند و یا چون مردم کوفه از حضرت دعوت کردند پس قیام می کنند بلکه اگربیعت هم نمی گرفتند بازقیام را لازم می دانستند. منطق امام حسین-علیه السلام- منطق اعتراض وتهاجم برحکومت ضد اسلامی بود چون جهان اسلام را منکرات و فساد و آلودگی فراگرفته و حکومت وقت به صورت سرچشمۀ فساد درآمده بود به حکم مسؤلیت شرعی و وظیفۀ الهی خود، باید قیام می کردند.

هرسه عامل در قیام و نهضت امام حسین-علیه السلام- نقش داشتند وهرکدام یک نوع تکلیف و وظیفه برای امام ایجاب می کردند و موضع حضرت در برابر هر کدام فرق می کند: از نظر عامل اول امام حالت دفاعی داشتند زیرا از امام به زور بیعت می خواستند و امام خودداری می ورزیدند.  ازنظرعامل دوم حضرت موضع تعاون و همکاری داشتند زیرا به همکاری دعوتش کردند و امام نیز پاسخ مثبت داد. اما از نظر عامل سوم امام مهاجم ومتعرض بودند زیرا اگر هم دو عامل ذکر شده هم نبود بازهم برعلیه حکومت یزید قیام می کردند زیرا آن را غیراسلامی می خواندند.


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • خدایا ..............
    اولین فرمان الهی
    شهادت بانوی دو عالم بر فرزند غائبش و تمام شیعیان آن حضرت تسلیت ب
    همه آرزویم اینست...
    نمی دانم...
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •