![]() |
![]() |
سرم را به پشتی صندلی تکیه دادم وچشمانم را بستم با خود گفتم من هر چیزی که از زندگی می خواستم رو تو بهم دادی من راضی ام از تو از زندگیم به خدا راضی ام در این لحظه ماشین رسید به جاده انتظار پیاده شدم اشک در چشمانم جاری شد اشکهایم را پاک کردم به هر جانگاه می کردم چراغانی بود نور های سبزی که نوشته های درشت مهدی بیا میانشان فریاد می کردند مهدی بیا و سجاده را بازکردم پر از گل های نرگس بود سر به سجده گذاشتم نفهمیدم چه مدت گذاشت با شنیدن صدایی سر بلندکردم دیدم که با صدایی بلند می گویند. ( اللهم عجل لولیک الفرج ) یا مهدی بیا..... هوای تازه بهاری به صورتم خورد احساس کردم یک نور سبزی به صورتم خود در هنگام صدای آذان در مسجد بیچید اشک در چشمانم حلقه بست ودردلم وجود خدا را احساس کردم که به بنده هایش با ایمانش همه چیز می دهد ناامیدی آدم رو از پا در می یاره وسجاده را بازرا که کردم بودم وبا خود گفتم اول باید سجده شکر به جا بیارم وبعد نمازم را خوندم . وبعد برای ظهوری امام زمان فرجش دعا کردم که که زود ظهور کند. همان مهدی است که خداوند بشارت ظهور خود زمین را از عدل وداد پرکند. صبر از درخشندترین خلق وخوی های قرآنی است . که به نوعی در تمام سوره های مکی ومدنی مورد عنایت ویژه خداوند بزرگ قرار گرفته است. در آیات نورانی وقتی خداوند سبحان صبر را این گونه معنان می کند. با آن که صبح وشام پروردگار شان را می خوانند ورضااو را می طلبنده شکیبایی پیشه کن وهمیشه با آنان باش وچشمانت را به دنبال زینیتهای دنیا از فقیران مگردان وهرگزاز آنان که دلهایشان را از یاد خدا غافل کردیم وتابع هوای نفس خود شدند وکارشان به تباهی رسید اطاعت نکن؟
پس کی طلوع میکنی آغاز ناتمام
کی؟ازکدام دشت ؟کدام؟
کی با ردای سبزت از راه می رسی
اصلا کجای متن جهانی (1)وجودتام
آیا کدام جمله توراراه می دهد
مولای غیراسمک ما جاءفی کلام
عمری در نهایت شب ایستاده ایم
تاافتاب برکشی از مشرق نیام
اقا قسم به عشق تو را خواب دیدم
بابیرق سپیده و شمشیر انتقام
وقتی طلوع می کنی از جاده جهان
قم جمکران مدینه تو را می دهد سلام
در پای انتظار غریب تو سوختیم
با بیرق سپید محمدبیا امام
قلب من کنار پنجره ی تنهایی ،
هنوز بی قرار توست ،
گرچه انتظار هیچ معجزه ای از لحظه ها نیست !
روزها می آیند ، می مانند ،
و می روند و تو دیگر نمی آیی و
شاید برای من ،
بی تو ،
انتظار مفهومی تازه می یابد !
وقتی من وشبهایم به امید انتظار زنده می مانیم !
و زنده بودن معنایی است ساده
که من دشوارش کرده ام !!
و زند گانی شاید ،
مجموع ای است از تکرار ....انتظار .... انتظار........انتظار.....................
شاید روز آمدنت را نبینیم من به همه کسانی که آن روز تو را میبینند و درای که هزار، هزار شمع در انتظار یک نگاه تو سوختند . شوری است عشق تو و دلنشین غمی است به انتظار قدمهایت زیستن، بدان که مصراع زندگیم با قافیه تو پایان خواهد یافت. بیا که اگر تو بیایی تمامی شبهای یلدای غم سپیده صبح را مهمان همیشگی دلم خواهد کرد... نمیدانم آیا دل کوچکم تا ظهور تو در تکاپو است یا تا غروب آرزوهایش چیزی نمانده.... اما ... غمگینام و میترسم که دلم از جنب و جوش بیافتد و تو نیایی.... افسوس، من و کلمات مجنونم شاید روز آمدنت را نبینیم من به همه کسانی که آن روز تو را میبینند و در دو سوی خیابانها قلبهای سبزشان را به تو هدیه میدهند، حسودیم میشود
دو سوی خیابانها قلبهای سبزشان را به تو هدیه میدهند، حسودیم میشودخدایا ..............
اولین فرمان الهی
شهادت بانوی دو عالم بر فرزند غائبش و تمام شیعیان آن حضرت تسلیت ب
همه آرزویم اینست...
نمی دانم...
[عناوین آرشیوشده]
![]() |
![]() |