![]() |
![]() |
نرم اگر اندیشه می کرد
شاید این آفاق گرد آلود
دار بست تارهای نازک جاجیم باران بود
و بهار پنجه های تو بر انها پود های سبز و سرخ و زرد می تاباند
وبه مضرابی شتاب آمیز
رشحه ای از خون انگشتان چالاکت
بر زمینه می دوید بر شاخه ای از ارغوان می بست
بلبلی ناگاه
پر زنان می آمد و بر شاخه ی گلجوش
مینشست
و تو را می خواند
_
سبز اگر اندیشه می کردم
شاید این گزبوته های شور
جنگل سیراب او جا یا اقاقی بود
وینهمه بغض گره خورده
_بغض سبز تیغدارتلخ_
_سرخ اگر اندیشه می کردم
_نرم و سبز و سرخ_
شاید این دریای شور بی قرار هارا
پهنه ی سرسبز شبدر بود
در تپش از باد
و همین خورشید نارنجی آویزانزباغ عصر
سیب سرخی می شد و با یک تکان از شاخه می افتاد
_ژرف اگر اندیشه می کردم
شاید اینک چاهی از کفتر
پر زنان فواره می شد تا هلال نازک کم رنگ
و تو دور از من نبودی این همه خورشید....
این همه فرسنگ...
خدایا ..............
اولین فرمان الهی
شهادت بانوی دو عالم بر فرزند غائبش و تمام شیعیان آن حضرت تسلیت ب
همه آرزویم اینست...
نمی دانم...
[عناوین آرشیوشده]
![]() |
![]() |