![]() |
![]() |
شبی ز عمق لحظه ها تو را بهانه می کنم
میان شهر سادگی هزار خانه می کنم
اگر تو را رها کنم شبم سحر نمی شود
برای با تو بودنم سفر شبانه می کنم
در این دیار بی کسی پرنده پر نمی زند
هزارها گلایه من به این زمانه می کنم
حضور سبز و روشنی چه مهربان برای من
درون قلب و سینه هم تو را نشانه می کنم
برای چند لحظه ای میان خواب و خستگی
عبور یک ستاره را ز دل بهانه می کنم
در اسمان هفتمی کنار یاس و نسترن
من از کمی بودنت فغان و ناله می کنم
برای حس ارزو تو بهترین ترانه ای
شبی ز عشق بودنت منم گلایه می کنم
اگر بیایی از سفر پرنده زنده می شود
میان چشم ساده اش چه اشیانه می کنم
دلم عجیب می کند هوای حرف های تو
اگر چه خسته ام ولی تو را بهانه می کنم
خدایا ..............
اولین فرمان الهی
شهادت بانوی دو عالم بر فرزند غائبش و تمام شیعیان آن حضرت تسلیت ب
همه آرزویم اینست...
نمی دانم...
[عناوین آرشیوشده]
![]() |
![]() |